بند محکومین نویسنده کیهان خانجانى نشر چشمه هم از خرمای عراق افتادیم هم از ازگیل گیلان. اقبال ما گردوی بیمغز، چراغ ما کور. صبحانه که هیچ، ناهار هم ندادند آن روز جمعه. البته انتظار هم نداشتم از بازار پیرسارایا سر میدان ماهی سفید بگیرند بیاورند. بیصبحانه، بیناهار، به خط شدیم جلو اتاقها. از گرسنگی شپش … ادامه خواندن بند محکومین
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.